Monday, September 21, 2009

گزارشی از بازداشت نزدیک به هفتاد نفر در روز قدس مشهد

یک عده دائم میگن که توی مشهد مردم کاری نکردن در صورتیکه خبر ندارن چه اتفاقاتی اینجا افتاده و چه جوی در روز قدس بود من مشاهدات خودم و گزارش چند نفر از دوستام که روز قدس بازداشت شدن را میگم تا درک واقع بینانه‌ای از مشهد داشته باشیم روز قدس فضای مشهد به شدت امنیتی بود محل اصلی راهپیمایی که هیچ نقاط اصلی شهر هم پر از نیروهای نظامی بود و هنوز به نزدیک محل تجمع نرسیده اگر کسی نشان یا لباس سبز داشت از مرگ بر منافق و ....لباس شخصی‌ها بی نصیب نمی‌موند دوستان من را هم به دلیل پوشیدن شال سبز اونم زیر چادر! بازداشت کردن و بردن زندانی که آدم‌های معتاد و ...بودن دوستم می‌گفت که تعدا دستگیرشدگانی که باهش در اون ساعت بردن نزدیک به ۷۰ نفر بوده که جرمشون لباس یا نشان سبز بوده البته چند نفر هم به جرم الله اکبر گفتن گرفته بودن و در بینشون از دختر ۱۴ ساله تا خانمی ۶۰ ساله حضور داشته موقع دستگیری ۷ نفر را در صندلی عقب سمند می‌گذارن که حتی یکی از کسانی که جزو سبزها نبوده میاد اعتراض میکنه و میگه آقا اینها را برای چی گرفتید؟ کجا می‌برید؟ برخورد نیروهای انتظامی هم با دستگیرشدگان فرق داشته در یک مورد یک پلیس به شدت یک دختر را با لگد و.... می‌زنه (دنبال این هستیم اسمش را پیدا کنیم ) و برخی از نیروهای پلیس هم فحش‌های رکیک می‌دادن اما در بینشون بودن کسانی که معلوم بود ناراضی هستن و مونده بودن چی بگن بعد از بازداشت بازجویی شروع میشه و سوالها این بوده: چندمین باری است که راهپیمایی روز قدس شرکت کردید؟ البته باید اینجور مواقع همه چیز را انکار کرد و بعضیا گفتن من داشتم می‌رفتم حرم! و البته جناب بازجو در برابر سوال و انکار بچه‌ها کم می‌آورده مثلا یکی گفته شما باید اول تفهیم اتهام کنید اصلا آئین نامه شما چیه؟ بعد بازجو گفته چی؟ آئین نامه چیه؟ طرف اصلا نمی‌دونسته قانون چی هست! جرمشون هم زیر برگه نوشته بودن لباس سبز! و یکی اعتراض کرده خوب توی تلویزیون اعلام کنید سبز نپوشیم! شیوه اتهام‌زنی بعضیاشون به شدت مسخره بوده مثلا به یکی می‌گفتن موبایلت کو؟ انداختیش دور؟ می‌دونم انداختیش دور! حالا اصلا بدبخت موبایل همراهش نبوده یا به دروغ می‌اومدن می‌گفتن ما تو را زیر نظر داشتیم داشتی ...در حالیکه دروغ می‌گفتن بعد که فایده نداشته از آخر گفتن به جرم همشون یک دستبند سبز اضافه کنید! در ضمن اینم بگم بدترین جرم دستبند سبز بوده از دید اونها! و البته یک دختری هم گویا اعلامیه توی کیفش داشته که از ترس می‌‌لرزیده به هر حال بعد از بازجویی و اومدن قاضی با کلی منت گذاشتن بعد از ۷-۸ ساعت اکثرشون آزاد شدن ولی چند تایی را نگه داشتن مثل اونی که اعلامیه داشته و.... این مربوط به بازداشت خانومها در یک ساعت مشخص هست که با هم بودن قطعا در ساعات دیگه و جاهای دیگه بازداشت بوده یعنی خیلیها را گرفتن و مسلم هست که تعداد سبزهایی که حاضر بودن بیشتر از اونایی بوده که دستگیر کردن نکته خنده‌دار ماجرا هم اینکه اثر انگشت ازشون گرفتن(گویا از ده انگشت ) و یک تابلو که روش شماره بوده دادن دستشون و ازشون عکس گرفتن! اینا زندانیان سیاسی بودن که جرمشون لباس سبز بوده و رفتن زندان معتادها!

Tuesday, July 14, 2009

سخنان تاریخی رمضان زاده یک روز پیش از دستگیری :کودتا کردند تا درغیاب مردم کشور را به بیگانگان بفروشند.

بسم الله الرحمن الرحیم خوب دوستان ما را گرفتن که ما بترسیم هیچ دلیل دیگری برای دستگیری این دوستان وجود نداره تصمیم گرفتن یک کارایی بکنن به تعبیر آقا سعید تصمیم گرفتن که کشور و بفروشن داد زدن فریاد زدن امتیاز نمی‌دیم امتیاز نمی‌دیم به یک جایی رسیدن باید امتیاز بدن به خارجی وجه المصالحه امتیاز به خارجی گرفتن ماهاست ! شروع کردن اول سال اول خانوما را بترسونن دیدن نمیشه بعد گفتن اراذل و اوباش را می‌ترسونیم اونم دیدن فایده نداره نوبت ماها رسیده پشت قضیه هیچی نیست جز ترسوندن اگر نترسیدیم استبداد عقب می‌کشه تجربه تاریخی هم داریم دقیقا سال ۵۴ شاه همینجوری عمل می‌کرد پول نفت زیاد شده بود فکر می‌کرد با پول نفت هر کاری می‌تونه بکنه همه مخالفان را هم گرفته بود انداخته بود زندان بعدشم اعلام کرد هر کی با من نیست پاسپورت بگیره بره بیرون ما از این مملکت بیرون نمی‌ریم این مملکت مال ماست هر کی بخواد مملکت را بفروشه جلوش می‌ایستیم دوستانمونم تنها نمی‌ذاریم اگه لازم باشه هممون می‌ریم زندان
توی همه این آدمای قدر قردتی که دارن میگیرن و دستگیر می‌کنن و تیراندازی می‌کنن یک نفر پیدا نمیشه که بگه به کدوم دلیل این بچه‌ها را گرفتن؟ فقط می‌خوان بترسونن ارتباطات را دارن قطع میکنن یک خبرگزاری کوچیک که آقای حیدری اداره می‌کرد را نمی‌تونن تحمل بکنن می‌دونن ناکارآمد هستن و مدیر نیستن دارن گاز را می‌فروشن به هندیا بدتر از قرارداد ترکمنچای همه جا را دارن به باد می‌دن خوب باید یک عده را هم بگیرن خوب اگر یک حکومت داره یک چیزو به خارجی واگذار می‌کنه نتونه چهار تا دانشجو را بگیره چهار تا فعال سیاسی را بگیره چجوری اسم خودشو می‌ذاره حکومت؟ ما وجه المصالحه شدیم دوستان ما را اگر ما بترسیم آزاد نمی‌کنن بایستیم اختلافات را کنار بذاریم مثال برشت را یادتون باشه که اول کمونیست را می‌گیرن بعد یهودیا را می‌گیرن بعد لیبرال‌ها بعد میان ما را می‌گیرن ما باید روی یک نقطه تکیه بکنیم هر کس در این مملکت فعالیت سیاسی قانونی مسالمت‌آمیز می‌کنه حق آزادی فعالیت سیاسی داره و هر کس مخالف این رفتار عمل می‌کنه مستبد هست به هر نامی که می‌خواد باشه ممکنه نتونیم دوستانمون را آزاد بکنیم (این قسمت واضح نیست) ما رو به خارجی نمیاریم مثل اینا ما امتیازی به خارجی نمی‌دیم اگر مقاومت کنیم این فنری که اونا دارن بهش فشار میارن که بشکننش می‌جهه وقتی جهید مملکت را آزاد می‌کنیم مقاومت کنیم این وسط پیروزی ماییم خیلی ممنون